امانوئل مکرون به یک "فرانسوی بزرگ" ادای احترام می کند
«هممیهنان گرامی،
[...]
ما فرانسویان دولتمردی را از دست دادیم که به همان اندازه دوستش داشتیم که او ما را دوست داشت.
[...]
خواه با افکار و مبارزاتش موافق بوده باشیم خواه مخالف، همهی ما خود را در وجود این انسان که به ما شباهت داشت و ما را گرد هم میآورد، مجسم می بینیم.
[...]
رئیسجمهور شیراک ایدهی خاصی از فرانسه را به تصویر کشید.
فرانسهای که پیوسته برای اتحاد و یکپارچگیاش کوشید، فرانسهای که از آن شجاعانه در مقابل تندرویها و نفرت محافظت کرد.
[...]
فرانسهای پر غرور و مستقل، که در سال 2003 با حمله به عراق بدون مجوز سازمان ملل به مخالفت برخاست تا بتواند در مقابل دخالت نظامی توجیه ناشدنی بایستد [...]
[...]
فرانسهای که نقش تاریخی وجدان جهانی خود را بر دوش میکشد.
رئیسجمهور شیراک ایدهی خاصی از جهان را به تصویر کشید.
با تعهدش در قبال اروپای انسانی و نه اروپا به منزله یک بازار، اروپایی قویتر و حامیتر، که بر پایهی دوستی خدشهناپذیر فرانسه و آلمان بنا شده است.
با تعهد زودهنگامش در قبال محیط زیست. چرا که ژاک شیراک همواره سرشار از وجدانی دیرپا بود، وجدانی ناپایداری تمامعیار زندگی را به یاد می آورد. «خانهمان آتش گرفته است»: این فریاد هشدار که او برای دعوت از رهبران جهان به اقدام جهت محافظت از محیط زیست و علیه گرمایش زمین سر داد، تنها فریاد یک رئیس دولت نبود که خود را تا قامت تاریخ بالا کشیده است، بلکه فریاد انسانی بود از میان تمامی انسانها که با تمام وجود نمیخواست بپذیرد که بقای سیارهمان تهدید شود.
اما نبرد بزرگ زندگیاش نبرد در راه احترام به تفاوتها و گفتگوی فرهنگها بود. از دید او، هیچ هنری بالاتر از هنرهای دیگر نیست. بلکه تمامی هنرها و تظاهرات حساس روح انسان که باید به طور مساوی ملاحظه شده و ترویج داده شوند.
[...]
ژاک شیراک یک فرانسوی بزرگ بود.
انسانی آزادمنش، شیفتهی سرزمین ما، سرشته از تاریخ ما و عاشق کمسخن فرهنگ ما.
[...]
او دوست داشت به فرانسویها سلام کند، با آنان حرف بزند، به آنها لبخند بزند... آنها را در آغوش گیرد.
[...]
حدود ربع قرن پیش، شما با انتخابتان سرنوشت ژاک شیراک را در زمرهی مردانی قرار دادید که بر کشور ما حکومت کردهاند. او قدم در راه ژنرال دوگل و رئیسجمهور پُمپیدو نهاد که بسیار دوستشان داشت؛ به تمامی پیشینیانش احترام میگذاشت؛ رئیسجمهور والری ژیسکاردستن و رئیسجمهور فرانسوا میتران، که هنگام درگذشتش نطق درخشانی ایراد کرد.
[...]
هممیهنان گرامی،
بیایید از این پس این بخش از تاریخمان را که همراه اوست در خود حفظ کنیم، از دِینمان به او آگاه باشیم و به واسطه میراثی که برایمان برجا گذاشته خود را قویتر احساس کنیم.
او به تاریخ پیوسته و یکایک ما دلتنگش خواهیم بود.»